کد مطلب:315278 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

من از خادمان حضرت اباالفضل هستم
در كتاب «العباس علیه السلام جهاد و تضحیه» آمده:

شیخ موسی شماع، یكی از خدمت گزاران مرقد حضرت عباس علیه السلام كرامتی را چنین نقل می نماید:

در ایام حكومت عثمانی ها كه عراق جزو مستعمرات حكومت عثمانی ها بود دستور داده شد كه هر كس توان برداشتن اسلحه دارد باید به سربازی برود.

به حكم اجباری از من نیز خواستند تا آماده سربازی شوم. من به ناچار تن به این مأموریت دادم و مرا به بصره فرستادند و از بصره به سوی جبهه ی جنگ فرستادند.

در ایامی كه در بصره به سر می بردیم، من و عده ای از رفقا و دوستان - كه در لشكر عثمانی بودیم - قرار گذاشتیم كه خدمت سربازی را ترك نماییم، چرا كه



[ صفحه 538]



عثمانی ها به غیر از خودشان به دیگران احترام نمی كردند.

طبق این قرار پیاده و شبانه از پادگان حركت كردیم و بعد از چند روز پیاده روی رفقای من دستگیر شدند وقتی خواستند مرا بگیرند در میان بعضی خانواده های عرب پنهان شدم و پس از رفع احتمالی دستگیری به طرف كربلا حركت كردم. در بین راه عده ای از قطاع الطریق جلوی مرا گرفته و هر چه داشتم از من گرفتند و هر چه التماس نمودم كه مقداری از آنچه بردند برای من باقی بگذارند، برخورد سختی با من نمودند.

وقتی خواستند مرا اذیت بدهند و چون دیگر از آنها مأیوس بودم، گفتم: من یكی از خادمان عباس علیه السلام هستم.

این سخن باعث شد كه مرا نزد عشیره ی خود بردند؟ و آنچه از من گرفته بودند، بازگردانند و مورد اكرام و انعام و زیادی بر آنچه از من گرفته شده بود به خودم دادند و عده ای از افراد عشیره را با من همراهی نمودند تا رسیدم به راهی كه امن بود.

سپس روانه كربلا شدم، بعد از آنی كه خداوند مرا حفظ و مورد عنایت حضرت عباس علیه السلام قرار داد و به بركت عنایت حضرت عباس علیه السلام بدون اذیت و دردسر به شهر خود كربلای مقدسه برگشتم. [1] .


[1] همان مصدر 52 تا 53.